زبان انگلیسی درجه سوم
دوباره بیرون رفت. سپس سعی کرد از شهر بلند شود. در حالی که منتظر بود کت را پوشید. سرانجام کالسکهای ایستاد و او را بلند کرد. چهل کارآگاه در راه بازگشت از یک کنفرانس در جنایت بود. یکی از آنها اخیراً بازرس بازرس شده بود. کت را شناخت. کار او بود. آن را در هتل جا گذاشته بود و گم شدهبود. دزد کتش را به بازرس داد. بازرس دستگیرش کرد. مرد گفت: فکر خوبی به نظر میرسید. خودش را کمی بدشانس میدانست.پنج مولفه وجود دارند که میتوانند بخشی از یک بند باشند. آنها فاعل، فعل، مفعول، مکمل و adverbial هستند.الگوهای ماده پایهافعال intransitive و متعدی * 8
فعل و انفعال ذهنی یک مربی متوقف میشود. |
|
فعل transitive موضوع |
شی |
کارآگاه دستگیر شددر حال پیوند دادن فعل و انفعال |
دزد. |
Verb موضوع |
Complement |
دزد بود |
نسبتاً بد شد. |
کارآگاه تبدیل شد به |
یک بازرس. |
Verb موضوع |
adverbial |
نیمتنه بود. |
از روی دستش. |
کنفرانس |
هر سال. |
صفحه 7دادن، ارسال و غیره 10 |
8 افعال intransitive و متعدی |
|
Verb موضوع |
شی |
شی |
دزد تسلیم شد.تماس، قرار دادن و غیره * 11 |
ناظر گفت |
کتش. |
Verb موضوع |
شی |
Complement |
آنها را صدا زدند |
ناظر گفت |
قربان |
دزد فکر کرد |
خودش … |
نسبتاً بد شد. |
Verb موضوع |
شی |
adverbial |
او گفت: |
نیمتنه، |
از روی دستش. |
تمام این هفت الگوی بند شامل یک فاعل و فعل است. عناصری که بعد از فعل به فعل میآیند به نوع فعل بستگی دارند: برای مثال،آیا متعدی لازم است یا نه. بعضی از افعال به بیش از یک نوع تعلق دارند. برای مثال، فکر کنید که میتواند در این سه الگو باشد.intransitive (بدون یک شی): من فکر میکنم.transitive (با یک شی): بله، من هم همین فکر را میکردم.با هدف و مکمل: مردم مرا احمق خواهند دید.adverbialsExtra * 12ما همیشه میتوانیم یک adverbial اضافی به یک شرط اضافه کنیم.مردی وارد هتل شد.یک روز مردی با حالتی عادی وارد هتل شد.13 و یا * 13ما میتوانیم با دو یا چند کلمه به آنها ملحق شویم.بازرس و دزد از کالسکه پیاده شدند.جملهها در apposition * 14ما میتوانیم یک عبارت اسمی را بعد از دیگری بگذاریم.همسایه ما، آقای بردشاو یک پلیس است.8 افعال intransitive و متعدیفعل intransitive نمیتواند یک شی را بپذیرد، اگر چه یک عبارت prepositional بعد از آن وجود دارد.مرد کنار جاده منتظر بود.اتفاق بدی افتاده. اون مرد هر روز صبح میره کنار ساحلافعال intransitive معمولاً کارهایی (افراد انجام میدهند) و رویدادها (چیزهایی که اتفاق میافتد) را بیان میکنند.فعل میتواند منجر به یک معنا و متعدی در یک دیگر شود. به عنوان مثال، دویدن متعدی زمانی که به معنای مدیریت است، لازم است.او تجارت خودش را اداره میکند.