سی ر
ن را با یادآوری و یادآوری آن مقایسه کنید.تریسی راجع به جلسه به من یادآوری کرد. (به من گفت فراموش نکنید)، تریسی مرا به یاد خواهر بزرگش میاندازد. (مثل این است که تاه). مارتین "نیم ساعت پیش رفت". دیگه هیچوقت باهاش حرف نمیزنمما پیشرفت خوبی داشتیم تا اینکه با بوروکراسی روبرو شدیم.یک دانشمند یک اختراع ج